سياست انفعالي آمريكا در شبه جزيره كره
شرايط حاكم بر شبه جزيره كره به وضوح نمايانگر اين واقعيت است كه آمريكا در جايگاه انفعالي به مديريت اوضاع مبادرت مي كند. مؤلفه هاي تأثيرگذار و حيات بخش در منطقه بحران زده به گونه اي رقم خورده اند كه از يك سو، براي آمريكا پيچيده است و از سويي ديگر پيشبيني آنها به راحتي امكانپذير نميباشد. آمريكا اسير جرياناتي است كه خود نقشي در شكل گيري آن نداشته و بعد از وقوف بر حيات يافتن آنها كمترين كنترل را بر آنها داشته است. غرق شدن كشتي كره جنوبي در ماه مارس و كشته شدن 46 ملوان، ناتواني آشكار آمريكا و كره جنوبي براي تنبيه كره شمالي را به خوبي به صحنه آورد.
نزديك به سيهزار نظامي مستقر آمريكايي در مرز دو كشور كره جنوبي و شمالي، قدرت آتش فراواني را در اختيار اين كشور قرار داده است اما معضل آمريكا اين است كه قدرت ترغيب كننده يا هراس برانگيز آن به شدت محدود شده است. با وجود حجم وسيع قدرت و ظرفيت غيرقابل انكار براي نابودي ارتش كره شمالي آمريكا از قدرت مانور بسيار اندك برخوردار مي باشد. هر چند كه قدرت نظامي آمريكا غيرقابل چالش است اما اين قدرت امكان عملياتي شدن را ندارد. آمريكا از چگونگي معادلات داخل كره شمالي كمترين اطلاع را دارد و از سويي ديگر كمترين ميزان نفوذ را در شكل گرفتن و جهت دادن به آنها دارا است به اين دليل آمريكا نميتواند با تكيه برظرفيتهاي نظامي خود سعي در جهت دادن به معادلات داخلي كره شمالي بنمايد. آمريكا به دليل غير موثر بودن در الگو دادن به چشماندازهاي داخلي كره شمالي، نميتواند با استفاده از ترغيب و يا تهديد در جهت سياستهاي اعلام شده خود به ايفاي نقش در كره شمالي بپردازد.
در عين حال تصميمگيرندگان ارشد آمريكايي به لحاظ ماهيت ارزشي و بنيانهاي هويتي و اعتقادي از كمترين توانايي براي استفاده رزمي و تهاجمي از قدرت نظامي خود بر عليه كره شمالي برخوردار ميباشند. باراك اوباما، چه از نظر شخصيتي و چه از نظر اعتقادي در موقعيتي نيست كه داراي قدرت مانور فراوان براي تحت فشار قرار دادن كره شمالي باشد. به همين روي اينكه آمريكا قدرت نظامي برتر جهان است، هزاران سرباز آمريكايي در منطقه هستند و اينكه آمريكا از نقطه نظر هستهاي حافظ كره جنوبي است كاملاً در حيات دادن به ميزان نفوذ آمريكا در مديريت شرايط مرزهاي دو كره بياثر است. در كنار ناتواني در «خواندن» اوضاع داخلي كره شمالي و تأثير گذاري بر ماهيت و جريان آن و فقدان الزامات شخصيتي و اعتقادي در سطح تصميمگيرندگان ارشد در آمريكا نبايستي نيازهاي استراتژيك، ملاحظات تاريخي و جايگاه چين در منطقه را كه تأثير فراوان در محدود كردن قدرت مانور آمريكا دارد، ناديده گرفت. دولتمردان آمريكايي قبل از اينكه به سياستگذاري در رابطه با كره شمالي بپردازند و بيش از اينكه به هر اقدامي دست بزنند در وهله اول (حتي پيش از در نظر گرفتن منافع ملي خود) به اين نكته توجه ميكنند كه نگاه و جمعبندي كشور چين در رابطه با سياستها و يا اقدامات آنها چه ميباشد. با در نظر گرفتن اين نكات است كه متوجه ميشويم چرا آمريكا كمترين اقدام عملي را در رابطه با غرق كشتي cheonan كره جنوبي نشان داد و اينكه چرا كره شمالي بدون هراس به چنين اقداماتي دست ميزند. قدرت آمريكا در موضوع شبه جزيره كره از محدوديتهاي وسيعي برخوردار است كه به نوع خود سببساز اصلي دليل ناتواني آمريكا بحساب مي آيد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.