نشانه هاي كاهش محبوبيت باراك اوباما
در كمتر از دو سال بعد از كسب 53% آراي مردم در انتخابات سال 2009 باراك اوباما از كمترين ميزان تاثير گذاري در مقام مقايسه با روساي جمهوري كه از او بيشتر راي آورده اند، برخوردار است. در تاريخ آمريكا باراك اوباما در بين دمكراتها پس از اندرو جكسون ، فرانكلين روزولت و ليندون جانسون بيشترين راي را بدست آورد تا به كاخ سفيد راه يافت، اما سريع تر از هر كدام آنان محبوبيت خود را از دست داده و مورد انتقاد قرار گرفته است . هر چند كه او از محبوبيت زير پنجاه درصد و به طور متوسط 47 درصد بهره مند است اما موفق شده كه سياست هاي مورد نظر خود را به تصويب قوه مقننه برساند. از اين لحاظ بايد او را يكي از موفق ترين روساي جمهور در تاريخ آمريكا قلمداد كرد. او امروزه از محبوبيت كمتري در مقام مقايسه با بسياري از روساي جمهور موفق آمريكا برخوردار است و امروزه به لحاظ عمكرد او جامعه به شدت تقسيم و بلوكي شده است اما در رابطه با سياست ها او توانسته است خواستهاي خود را پياده سازد. شاخص هاي متعددي وجود دارند كه بر اساس آن ميزان محبوبيت و اثرگذاري يك رئيس جمهور را مي توان ارزيابي كرد.
در خصوص اوباما نظر مردم در رابطه با يك سري موضوعات موجود كه تا حدود بسياري مي تواند نشان دهد چرا با وجود آنكه او توانسته است تعدادي از سياستهاي بسيار تعيين كننده را به تصويب كنگره برساند، از فقدان محبوبيت در بين اكثريت مردم رنج مي برد. يكي از مولفه هاي مشخص كننده ميزان محبوبيت رئيس جمهوي نظر مردم نسبت به كيفيت كار رئيس جمهور است (Job approval rating). كساني كه نگاه مثبت به عملكرد رئيس جمهور دارند زير پنجاه درصد قرار مي گيرند و تقريباً به همان مقدار كساني هستند كه مخالف عملكرد او هستند و كار او را مناسب ارزيابي نمي كنند.
در رابطه با وضعيت اقتصادي كشور با توجه به اينكه بيكاري نزديك به 10% براي تمامي دوران حضور باراك اوباما در كاخ سفيد بوده است مشخص است كه تعداد كساني كه از شرايط اقتصادي موجود ناراضي باشند بيش از موافقان باشد. اينكه رشد اقتصادي به طور متوسط كمتر از سه درصد است كه به معناي ناتواني براي ايجاد شغل هاي جديد است مي توان انتظار داشت كه شرايط اقتصادي نامطلوب باقي بماند و نارضايتي تداوم و احتمالاً افزايش يابد. يكي از مهمترين ويژگي هاي دوران باراك اوباما افزايش شديد كسري بودجه و بدهي كشور است. امروزه بودجه كشور كه بيش از سه تريليون دلار است با كسري بالاي يك سومي روبرو است. كسري بودجه به رقم 4/1 تريليون رسيده است كه در تاريخ آمريكا بي سابقه است. بدهي كشور به كشورهاي ديگر در حال افزايش مداوم است كه چين و ژاپن از مهمترين دارندگان اوراق قرضه كشور آمريكا هستند كه از طريق آن آمريكا موفق شده است كه هزينه هاي خود را بدست آورد. يكي از دلايل عمده كه باراك اوباما موفق شد به رياست جمهوري دست يابد و 53 درصد آراي مردم را بدست آورد همانا تمايل مستقل ها به او بود. يكي از مهمترين دلايل كسري محبوبيت باراك اوباما از دست دادن مستقل بوده است اصولا" راي دادگان مستقل به شدت نگران هزينه هاي بي حساب و بدون منبع درآمد هستند . به همين دليل از نظر آنان مهمترين مشكل كشور كسري بودجه و بدهكاري وسيع است .اگر اين مشكل تداوم يابد و تا انتخابات رياست جمهوري 2012 حل نشود احتمال موفقيت دوباره باراك اوباما به شدت ضعيف خواهد شد . مؤلفه ديگري كه نشان مي دهد كه باراك اوباما از جايگاه مطلوب و مساعد در بين راي دهندگان برخوردار نيست همانا وجود گسل اشتياقي ( intensity Gap ) است .
راي دهندگان غالباً اگر نسبت به عملكرد و سياست ها و معيارهاي شخصيتي رييس جمهور نگاه مطلوب داشته باشند به طور وسيع و فعال تر براي انتخابات مجدد او و يا انتخاب كانديداهاي مورد علاقه او ( حزب دمكراتيك ) در انتخابات قوه مقننه و يا فرمانداري شركت مي كنند . امسال با توجه به اينكه دمكرات ها در خصوص رييس جمهور با ياس روبرو شده اند و اينكه جمهوريخواهان بواسطه سياست هاي او به شدت خشمگين شده اند، شاهد وجود گسل اشتياقي هستيم . اين بدان معناست كه دمكرات ها رغبت چنداني به شركت در انتخابات ماه نوامبر سال 2010 از خود نشان نمي دهند در حاليكه جمهوريخواهان با شور شوق فروان خود را آماده شركت در انتخابات سال 2010 مي كنند . اين گسل اشتياقي را به نيكي در انتخابات فرمانداري نيوجرسي ، ويرجينيا كه پيروزي بزرگ جمهوريخواهان را در پي داشت شاهد بوديم همانطور كه در انتخابات سنا در ايالت ماساچوست جمهوريخواهان با اشتياق فراوانتر به پاي صندوقهاي راي رفتند و كانديداي جمهوريخواه را بعد از دهه ها به سنا فرستادند. موضوع تعيين كننده محبوبيت همانا موضوع تبحر و شايستگي رئيس جمهور است.
باراك اوباما در اين مورد هم در نظر سنجي هاي مؤسسه گالوپ بد جلوه گري مي كند. با توجه به خروج نفت از چاههاي خليج مكزيك و ناتواني دولت در مقابله با تخريب محيط اين نگاه در بين بسياري از مردم تقويت شده است كه باراك اوباما يك رئيس اجرايي موفق نيست و او فاقد توانايي براي مديريت بحران ها است. اين كه او مجبور شد فرمانده نيروهاي غربي در افغانستان را به خاطر سخناني در خصوص رهبران غيرنظامي كشور از كار بركنار كند خود سبب شده است كه شيوه مديريت او كاملاً غيرمناسب مطرح شود. يكي از شاخص هاي بسيار مطرح براي اينكه بتوانيم دريابيم كه رئيس جمهور از محبوبيت برخوردار است و يا اينكه فاقد آن مي باشد همانا نظر مردم در خصوص اينكه كشور در مسير مناسب (right track) و يا اينكه در مسير غلط (wrong track) حركت مي كند. بيش از پنجاه درصد مردم آمريكا (نزديك به 61 درصد) اعتقاد بر اين دارند كه كشور در مسير غلط جلو مي رود و اين محققاً از نظر بسياري از آنان به جهت حضور باراك اوباما در كاخ سفيد است. مولفه ديگر كه تأثيرگذار در ميزان محبوبيت رئيس جمهور و حزب او است، وابستگي عام حزبي (Party Generic) است. يعني از مردم سؤال مي شود اگر كانديدا (بدون ذكر اسم و فقط بطور كلي) حزب جمهوريخواه را در برابر داشته باشند و بخواهند انتخاب كنند به كدامين راي مي دهند. امروزه تعداد كساني كه مي گويند دو كانديداي دموكرات و جمهوريخواه محققاً كانديداي جمهوريخواه را انتخاب مي كنند، نزديك به 5 درصد بيشتر هستند.
اينكه چنين شرايطي براي حزب دمكرات پيش آمده است خود بازگوكننده اين نكته است كه چرا باراك اوباما امروزه با مشكل محبوبيت روبرو است. البته انتخابات رياست جمهوري بيش از دو سال ديگر است و محققاً فرصت فراوان براي باراك اوباما وجود دارد كه به افزايش ميزان محبوبيت خود موفق شود اما با توجه به اينكه انتخابات ميان دوره اي سال 2010 در دوم نوامبر بايد برگزار شود، كانديداهاي دمكرات از كاهش محبوبيت اوباما به هراس افتاده اند و بقاي سياسي خود را در خطر مي بينند.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.