آمريكا و باتلاق افغانستان

نوع مطلب: مقاله

بركناري ژنرال استانلي مك كريستال، فرمانده نيروهاي امريكايي و نيروهاي پيمان ناتو در افغانستان واكنش هاي گسترده اي را در محافل رسانه اي و سياسي بين المللي برانگيخت و ابعاد ناشناخته اي از مشكلات امريكا در افغانستان را آشكار كرد.
 

ژنرال مك كريستال در يك مصاحبه، مسؤولان بلندپايه كاخ سفيد بويژه جو بايدن، معاون رئيس جمهوري امريكا را به باد تمسخر گرفت و آنها را به ناداني متهم كرد. در پي اين رويداد، باراك اوباما، رئيس جمهوري امريكا، ژنرال ناراضي را به واشنگتن فرا خواند و پس از بركنار كردن وي ژنرال ديويد پاتريوس، فرمانده نيروهاي امريكا در خاورميانه را به جانشيني وي انتخاب كرد. 
 

چه چيز باعث شد كه ژنرال مك كريستال، ناگهان لب به سخن بگشايد و بر خلاف عرف نظامي و سياسي، مسؤولان كاخ سفيد را با كلمات گزنده مورد استهزاء قرار دهد. هرچند مك كريستال بعداً عذرخواهي كرد اما سخنان وي حجم عظيمي از اختلاف نظر بين مسؤولان سياسي و نظامي امريكا و نيز ناكامي ها و سرگشتگي اين دولت در افغانستان را برملا ساخت.
 

اين اختلافات از پائيز گذشته كه دولت امريكا به ارزيابي استراتژي نظامي خود در افغانستان پرداخت شروع شد. در اين ارزيابي، دولت اوباما با افزايش نيروها و بودجه مورد نياز آنان موافقت كرد و در مقابل از ژنرال مك كريستال قول گرفت كه سريعاً مأموريت خود را به انجام رساند بطوري كه يك ارزيابي مجدد از پيشرفت اين مأموريت در دسامبر آينده انجام شود و از ژوئيه 2011 (يك سال ديگر) امريكا شروع به بازگرداندن نيروهاي خود از افغانستان كند.
 

مأموريت نيز مشخص شد: مذاكره و تفاهم با طالبان و در مقابل، ريشه كن كردن القاعده در افغانستان. اوباما شخصاً تأكيد كرد كه دشمن، از نظر امريكا، القاعده است و نه طالبان و امريكا مانعي نمي بيند كه با جناح ميانه روي طالبان مذاكره و آنها را در اداره امور افغانستان شركت دهد.

اختلافات از همان لحظه شروع شد. بسياري از فرماندهان نظامي معتقد بودند كه تعيين يك ضرب الاجل براي انجام مأموريت و ريشه كن كردن القاعده كار درستي نيست چرا كه اين امر انجام مأموريت را دشوار مي كند و اعتبار ارتش امريكا و ناتو و سيستم تصميم گيري را زير سؤال مي برد. علاوه بر اين مشخص شد كه بين فرماندهان نظامي و مسؤولان سياسي پيرامون چگونگي انجام مأموريت اتفاق نظر وجود ندارد و آنها قادر نيستند در اين مورد به تفاهم برسند.
 

بخش مهم اين مأموريت مربوط به انجام يك رشته عمليات گسترده نظامي در قندهار بود. اما به تعويق افتادن مكرر اين عمليات و بالا رفتن حجم تلفات امريكا در نتيجه عمليات چريكي طالبان و نيز گزارش هاي مربوط به فساد مالي در افغانستان؛ نشان داد كه امريكا در افغانستان دچار يك سرگشتگي است و معلوم نيست جنگ افغانستان به چه سرنوشتي خواهد انجاميد.
 

حمايت حامد كرزاي و ديگر فرماندهان ناتو از ژنرال مك كريستال، نشان داد كه آنها در يك صف قرار گرفته اند و در مقابل آنها، كارل اكينبري، سفير امريكا در كابل، ريچارد هالبروك، فرستاده ويژه اوباما به افغانستان و مسؤولان كاخ سفيد قرار دارند.
 

از مجموع گزارشهاي منتشر شده چنين برمي آيد كه مهمترين مسائل مورد اختلاف مربوط به طرح عمليات قندهار است زيرا اين طرح نه فقط يك رشته عمليات نظامي را در بر مي گيرد بلكه داراي ابعاد اقتصادي و اجتماعي است و اجراي آن مستلزم انجام بررسي هاي ميداني و جمع آوري اطلاعات كافي توسط افراد غيرنظامي و سپس تحليل اين اطلاعات براي برنامه ريزي جهت انجام مراحل طرح است كه اقدامات توسعه اي در جنوب افغانستان و جلب نظر رؤساي قبائل را نيز شامل مي شود.   

 

بديهي است كه انجام اين امور نياز به صرف بودجه دارد كه توسط سفارت امريكا صورت مي گيرد. اما سفارت مايل است بررسي هاي امنيتي را از طريق شركت هاي خصوصي مثل شركت « بلك واتر » و امثال آن انجام دهد و امنيت قندهار را به آنها بسپرد و اين بدان معني است كه فرماندهي نظامي نيروهاي امريكايي و نيز دولت حامد كرزاي هيچ نقشي در اين مورد ندارند. كرزاي آشكارا مخالفت خود را با فعاليت اين شركتها اعلام كرد چرا كه اين شركتها در دوائر دولتي افغانستان به ثبت نرسيده اند و تابع قوانين افغانستان نيستند و قابل قبول نيست كه سفارت امريكا در كابل با اين شركتها قرارداد امضاء كند و دست آنها را در امور افغانستان باز بگذارد.
 

علاوه بر اين، اجراي پروژه هاي عمراني در قندهار و جلب رضايت سران قبايل كاري است كه بايد توسط دولت انجام گيرد و لذا بودجه آن بايد در اختيار دولت افغانستان باشد، در حاليكه دولت امريكا با توجه به گزارش هايي كه از فساد گسترده در دولت حامد كرزاي ارسال شده مي خواهد صرف بودجه هاي تخصيص يافته از طريق سفارت امريكا در كابل انجام شود.
 

و اما در مورد مذاكره با طالبان نيز اختلاف نظر زيادي وجود دارد. برخي معتقدند كه مذاكره با طالبان در شرايط كنوني صحيح نيست بلكه نخست بايد با عمليات نظامي آنها را تضعيف كرد و سپس آنها را از موضع ضعف پاي ميز مذاكره كشاند، در حاليكه دولت حامد كرزاي و ژنرال مك كريستال اين امر را نمي پذيرند و معتقدند عمليات نظامي در اين شرايط باعث خواهد شد كه قبايل جنوب به طالبان بپيوندند و اين به تقويت طالبان مي انجامد نه به تضعيف آنان.
 

در اين گيرودار، باراك اوباما، ريچارد هالبروك را مأمور حل اين اختلافات كرد و گزارشها نشان مي دهد كه هالبروك طرف سفارت را گرفته و همين امر باعث خشم ژنرال مك كريستال و دولت كرزاي شده است.
 

كار به جايي رسيد كه ژنرال مك كريستال در مصاحبه اش گفت كه سفير امريكا در كابل به وي «خيانت» كرده و «شخصي است كه فقط به منافع خودش فكر مي كند.» در حين مصاحبه، تلفن همراه مك كريستال زنگ مي زند و او نگاهي به تلفني مي كند و مي گويد: « باز هم يك اس. ام. اس از هالبروك، حوصله بازكردن و خواندنش را هم ندارم ».
 

در چنين شرايطي، ظاهراً دولت اوباما چاره اي جز بركناري مك كريستال نداشت، در حاليكه دولت كرزاي و همچنين پيمان ناتو طرفدار وي و انديشه هايش هستند و حتي دبيركل ناتو صراحتاً تأكيد كرد كه «به ژنرال كريستال اعتماد كامل دارد».
 

بر ملا شدن همه اين اختلافات و ناهنجاري ها ضربه سختي به دولت امريكا و استراتژي اين دولت در افغانستان محسوب مي شود. و با آشكار شدن اين نقاط ضعف و اختلافات شديد بين وزارت دفاع از يك سو، و وزارت امور خارجه و كاخ سفيد از سوي ديگر، علامت سؤال بزرگي را در برابر آينده حضور امريكا در افغانستان ترسيم مي كند.

 

جهت ارجاع دانشگاهی:

 


محمد علی مهتدی ، "امريكا و باتلاق افغانستان"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 6 تیر ماه 1389.


نویسنده

محمد علی مهتدی (ناظر علمی)

محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد , و ناظر علمی گروه جامعه و سیاست در لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای مهتدی مطالعات خاورمیانه و مسائل جهان عرب می باشد.