ضرورت تداوم بازی برد- برد

زمانی که اوباما به عنوان رئیس جمهورآمریکا روی کار آمد، نگاه‌های خوش بینانه و بدبینانه در داخل ایران استنباط متفاوتی داشتند. نگاه خوشبینانه این بود که اوباما به‌دنبال تغییر سیاست یکجانبه‌گرایی جرج بوش و بازی برد- برد مبتنی بر نفع متقابل با ایران خواهد بود. در مقابل نگاه بدبینانه معتقد بود که روی کار آمدن اوباما برای ایران حتی یک چالش جدید است و او با استفاده از اهرم زمان و ایجاد اجماع در سطح جهانی مرحله به مرحله ایران را بیشتر در تنگنا قرار می‌دهد.

 

حرکت دولت آقای احمدی نژاد در برگزاری کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در تهران، حضور فعال در کنفرانس تجدید نظر ان پی تی در نیویورک و سپس "بیانیه هسته ای تهران" با مشارکت ترکیه و برزیل برای تبادل سوخت، به نوعی بر ماهیت صلح آمیز برنامه هسته‌ای ایران تاکید و به اهداف و مقاصد هسته‌ای ایران در سطح افکار عمومی جهانی مشروعیت بیشتری داد. در سطح داخلی نیزصدور بیانیه‌های مختلف از سوی گروه‌های سیاسی داخل کشور پس از صدور بیانیه تهران در حمایت از این بیانیه خود نوعی بازی برد- برد بود.

 

البته بازی ایران در صدور بیانیه تهران هم فرصت بود به این جهت که اعتماد سازی کرد و فضای جدیدی در سطح بین‌المللی ایجاد کرد و هم چالش به این دلیل که قدرت‌هایی چون چین و روسیه را به سوی غرب پیش برد و این قدرت‌ها احساس کردند که ادامه طرفداری آنها از ایران قدرت سنتی شان در شورای امنیت زیر سوال خواهد برد.

 

سیاست جدید هسته‌ای ایران به گونه‌ای سیاست‌های اوباما برای ایجاد اجماع جهانی علیه کشور را زیر سوال برد و این در کنار عوامل دیگر باعث شد که امریکا به سوی قطعنامه جدید با هدف در موضع ضعف قرار دادن ایران پیش برود. برای همین بود که آمریکا بلا فاصله اعلام کرد که علی‌رغم تصویب قعطنامه جدید راههای دیپلماسی همچنان باز است.

 

اما باید پذیرفت که تصویب قعطنامه جدید بر دیوار بی اعتمادی موجود میان ایران و امریکا افزوده است. زمانی که بحث تبادل سوخت هسته‌ای در اکتبر 2009 مطرح شد در داخل ایران این بحث در لایه‌های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت و به همین دلیل ایران برای چنین تصمیم استراتژیک نیاز به زمان بیشتر داشت و در نهایت در قالب بیانیه تهران شکل پیشرفته‌تر آن را پذیرفت. هر چند امریکا دلایل خاص خود را مطرح می‌کند از جمله اینکه ایران در طی زمان ذخیره اورانیوم بیشتری انجام داده و این اصل سودمندی متقابل را زیر سئوال می‌برد اما باید توجه داشت که پیشنهاد مبادله سوخت در شرایط سیاسی ایران نیاز به متوازن شدن درلایه‌های سیاسی داخل کشورداشت.

 

تصویب قطعنامه اخیر همچنین نشان داد که ایران باید نوع نگاه خود به نقش بازیگران جهانی همچون روسیه و چین را بازتعریف کند. به بیان دیگر نوع رفتار این دو کشور نشان داد که این دو بازیگر تا چه اندازه حاضرند منافع جهانی خود را با منافع اقتصادی زودگذر و روابط با ایران پیوند بزنند و اینکه جمهوری اسلامی ایران برای ورود به بازی‌های استراتژیک درموضوعات جهانی چالش‌های جدی حتی از سوی قدرتهای بزرگ سنتی و رقیب همچون روسیه و چین خواهد داشت و این نیاز دارد که نوع نگاه ایران به نقش بازیگران جدید بازتعریف شود.

 

به همان اندازه که چین و روسیه جایگاه خود را به ایران نشان دادند، ترکیه و برزیل نیز حاضر شدند از دیدگاه‌های خود دفاع کنند و این نقطه عطفی برای ایران در حوزه تنظیم روابط استراتژیک منطقه‌ای و جهانی خود‌ است. به این معنا که ایران می‌تواند به بازیگرانی همچون ترکیه و برزیل در بسیاری از موارد مانند خلع سلاح، مسائل مربوط به انرژی هسته‌ای و انحصارگرایی هسته‌ای که با تهران همسو هستند، بیشتر اعتماد کند تا بازیگران بزرگ که به طور سنتی روابطی اقتصادی، سیاسی و امنیتی با آنها دارد.

 

 مهمترین نتیجه صدور قطعنامه جدید علیه ایران خطر گذار از بازی برد- برد به بازی باخت- باخت است که نه برای ایران و نه برای غرب سودمند نیست. غرب فرصت خوبی را برای نزدیکی به ایران از دست داد. اما این همچنان به معنای بن بست کامل نیست. منطق برنامه هسته‌ای ایران از جمله اتصال آن به افکار عمومی جهانی و ضرورت وجود نفع متقابل برای تمامی طرفهای درگیرادامه بازی برد-برد از سوی ایران را اجتناب ناپذیر می‌کند. تداوم چنین بازی بهترمی‌تواند سیاست‌های قدرت‌های بزرگ را به چالش بکشد و منافع ایران را حفظ کند. توپ این بار در زمین ایران است.

جهت ارجاع دانشگاهی:


کیهان برزگر ، "ضرورت تداوم بازی برد- برد"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 28 خرداد ماه 1389.


نویسنده

کیهان برزگر

کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بین‌الملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هسته‌ای ایران است.