نقش منطقه اي ايران و تركيه
اين روزها بحث مهم در محافل سياسي و رسانه اي جهان عرب، نقش منطقه اي تركيه است، بويژه كه پس از حمله اسرائيل به كاروان آزادي نوار غزه و به شهادت رسيدن عده اي از فعالان ترك در كشتي مرمره و در پي آن تظاهرات ضد اسرائيل در استانبول و مواضع رجب طيب اردغان نخست وزير تركيه در حمايت از مسأله فلسطين، باعث شده كه تركيه و شخص اردغان از محبوبيت خاصي در افكار عمومي جهان عرب برخوردار شوند، بطوري كه روزنامه ها و برخي شبكه هاي ماهواره اي و نيز سايت هاي اينترنتي به طرز بي سابقه اي به تعريف و تمجيد از تركيه و نقش منطقه اي آن پرداخته اند.
اين نحوه برخورد افكار عمومي با مواضع تركيه دو حقيقت مهم را آشكار مي كند: نخست آنكه مسأله فلسطين همچنان مسأله اصلي منطقه و جهان اسلام است و محافلي كه كوشيده اند با لوث كردن اين مسأله توجه ملت ها را به سمت و سوي ديگري ببرند اينك متوجه مي شوند كه موضوع فلسطين و ستمي كه دهها سال است بر اين ملت مظلوم مي رود در كنار جنايات روزمره رژيم صهيونيستي نخستين دغدغه ملت هاي منطقه است و راه بردن به قلوب ملتها تنها از اين طريق ممكن است. در گذشته نيز اين امر بارها ثابت شده است بويژه در سال 2000 كه مقاومت اسلامي در جنوب لبنان توانست ارتش اشغالگر اسرائيل را بيرون براند و مهمتر از آن در تابستان 2006 كه پايداري مقاومت اسلامي در برابر حمله ددمنشانه اسرائيل، طرح مشترك امريكا و اسرائيل براي تغيير چهره خاورميانه را نقش بر آب كرد، اين منطقه شاهد شور و شعف بي نظيري بود بطوري كه آقاي سيد حسن نصرالله به عنوان محبوب ترين چهره در منطقه خاورميانه معرفي شد.
اما حقيقت دوم مربوط به ضعف مفرط رژيم هاي عرب و رها كردن آرمان فلسطيني و تسليم بي چون و چراي آنها در برابر خواست امريكا و اسرائيل است كه باعث شده ملتهاي عرب بيش از هرزمان ديگر احساس تحقير و سرافكندگي كنند، بطوري كه وقتي ايران يا تركيه به حمايت از فلسطين بر مي خيزند و در برابر لجام گسيختگي اسرائيل مي ايستند فوراً به صورت قهرمان بروز مي كنند و نبض افكار عمومي منطقه را در دست مي گيرند. در واقع هيچ كسي نمي توانست تصور كند كه روزي رژيم هاي عرب دست در دست اسرائيل عليه آرمان فلسطين عمل خواهند كرد و حتي در محاصره و سركوب ملت فلسطين در نوار غزه با اسرائيل همراه خواهند شد.
نتيجه اينكه اين دسته از رژيم هاي عرب نه فقط محبوبيت بلكه نقش منطقه اي خود را نيز از دست داده اند و اينك همه تحليل گران در رسانه هاي مختلف روي اين واقعيت تأكيد دارند كه حتي كشورهاي مهمي مانند مصر و عربستان سعودي ديگر قادر به ايفاي هيچ نقشي در منطقه نيستند. بديهي است كه در چنين شرايطي ايران، تركيه و سوريه در كنار نيروهاي مقاومت در لبنان و فلسطين به عنوان مهمترين بازيگران منطقه اي مطرح مي شوند.
اما در اين شرايط جديد منطقه اي نكته جالب توجه اين است كه پاره اي از محافل مشكوك در جهان عرب كه نه از نقش آفريني ايران و نه تركيه دل خوشي دارند به اين صرافت افتاده اند كه با استفاده از برخي تفاوت هاي مذهبي نقش تركيه را در برابر نقش ايران قرار دهند و به زعم خود از پتانسيل تركيه براي محدود كردن نفوذ منطقه اي ايران استفاده كنند. بعضي از اشخاص كه سابقه ارتباط با بعث عراق و سازمان هاي مشكوك بين المللي را دارند حتي كار را به جايي رسانده اند كه از «احياي خلافت عثماني» و «بيعت با نوادگان بني عثمان» و «نو عثمانيان!» در برابر «نو صفويان!» سخن مي رانند كه اين سخنان و اين نوع گفتمان بيشتر از كينه هاي متراكم جاهلي و رؤياهاي ناشي از عقده ها و فشارهاي رواني ناشي مي شود، زيرا واقعيت هاي موجود در صحنه منطقه مسير ديگري را نشان مي دهد.
اولاً: محور مقاومت با برخورداري از پشتيباني ايران و سوريه سالهاست كه ابتكار عمل را در منطقه در دست دارد و اينك تركيه در دوران زعامت حزب عدالت و توسعه به اين محور نزديك مي شود و همانطور كه دكتر بشار اسد در آخرين سفر خود به تهران مطرح كرد زمينه براي ايجاد يك مثلث كه سه ضلع آن ايران، تركيه و سوريه هستند براي همكاري منطقه اي در برابر رژيم صهيونيستي فراهم آمده و طبيعتاً راه باز است تا اين سه ضلعي تبديل به چهار ضلعي يا بيشتر شود. در واقع نقش تركيه مكمل و در كنار نقش ايران و سوريه است نه در مقابل آن.
ثانياً : مواضع اخير تركيه در واقع اجراي انديشه هاي دكتر احمد داود اوغلو است مبني بر رساندن اختلافات با همسايگان به سطح صفر و ايجاد يك عمق جديد استراتژيك كه باعث مي شود تركيه از موضع قدرت با اتحاديه اروپا وارد مذاكره شود نه از موضع دريوزگي براي راه يافتن به اين اتحاديه. در اين راستا شاهديم كه تركيه حتي روابط خود با كشورهايي نظير يونان و ارمنستان را به رغم اختلافات ديرينه بهبود بخشيده و روابط خود با سوريه و ايران و ديگر كشورهاي منطقه را بويژه در زمينه هاي تجاري و اقتصادي گسترش مي دهد. حذف رواديد و ايجاد مناطق آزاد تجاري با ايران و سوريه بهترين گواه بر اين امر است و تركيه در سياست جديد خود به هيچ عنوان نمي تواند به «مشكل آفريني» در روابطش با ديگر كشورهاي منطقه و حتي با هيچ كشوري تن دهد.
ثالثاً از مشتركات عقيدتي كه بگذريم، حجم بسيار عظيمي از منافع مشترك دو كشور تركيه و ايران را به يكديگر مرتبط مي سازد و اين منافع به حدي اهميت دارد كه هيچ يك از دو كشور نه فقط كوچكترين خللي را در چارچوب هاي همكاري بين يكديگر نمي پذيرند، بلكه افق هاي وسيعي را براي گسترش اين روابط در زمينه هاي مختلف ترسيم كرده اند.
توجه به اين واقعيات نشان مي دهد كه تلاش برخي محافل مشكوك در جهان عرب و عنوان كردن افكار بيمارگونه با بكار بردن اصطلاحات جعلي «نو عثمان» و «نو صفوي» در واقع دميدن در سرنا از سر گشاد آن است و هيچ تأثيري در واقعيات منطقه ندارد.
جهت ارجاع دانشگاهی:
محمد علی مهتدی ، "نقش منطقه اي ايران و تركيه"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 25 خرداد ماه 1389.
نویسنده
محمد علی مهتدی (ناظر علمی)
محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد , و ناظر علمی گروه جامعه و سیاست در لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای مهتدی مطالعات خاورمیانه و مسائل جهان عرب می باشد.