گروه مطالعاتی خاورمیانه و قدرت های بزرگ
تئوری های روابط بین الملل و خاورمیانه 2
روز یک شنبه 13 اسفند ماه 1391 نشست دیگری از مجموعه نشست های گروه مطالعاتی "خاورمیانه و قدرت های بزرگ" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع "تئوری های روابط بین الملل و خاورمیانه" و با مدیریت دکتر حسین دهشیار مدیر گروه برگزار شد. در جلسه قبل، تئوری واقع گرایی و در این جلسه تئوری لیبرالیسم برای پاسخ به این سؤال که کدام تئوری روابط بین الملل در منطقه خاورمیانه قابلیت کاربرد بیشتری دارد؟ و کدام تئوری می تواند موضوع حضور و نفوذ غرب را در منطقه تبیین نماید؟ مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
دکتر دهشیار در ابتدا عمده ترین شاخص های تئوری لیبرالیسم را مورد بررسی قرار داد: نخست، اعتقاد به محوریت فرد؛ دوم، جامعه بر اساس آزادی مبتنی بر حق (Liberty) بنیان شده است؛ سوم، هرج و مرج وجود دارد اما وضعیتی طبیعی به شمار نمی رود.
در ادامه مطرح شد که لیبرال ها جهت رفع معضل جنگ و درگیری های نظامی میان کشورها، وجود سه مؤلفه را که منتهی به صلح دموکراتیک خواهد شد، ضروری می دانند. این سه مؤلفه عبارتند از: "دموکراسی" در شکل حداقلی و حداکثری، "تجارت آزاد" که منجر به وابستگی متقابل می شود و "لیبرالیسم" بر این مبنا که انسان دارای حقوق مدنی است.
در ادامه دکتر دهشیار در پاسخ به این سؤال که از منظر تئوری لیبرالیسم چرا کشورهای غربی در خاورمیانه حضور و نفوذ دارند؟ به سه نکته با توجه به سه مؤلفه مطرح شده اشاره کرد. نخست، در اکثر کشورهای خاورمیانه شاهد وجود دموکراسی حداقلی نه به شکل کامل و جامع آن بلکه به صورت ناقص و نیم بند هستیم به طوری که در کشورهای عربی منطقه به دلیل نبود دموکراسی هم آسیب پذیری داخلی و هم تهدید خارجی همواره وجود دارد. دوم، در خاورمیانه تجارت آزاد به معنای حقیقی وجود ندارد و اکثر کشورهای منطقه تک محصولی و نیازمند به فروش نفت خود می باشند. از این رو، وابستگی به درآمد ناشی از فروش نفت یکی از مهم ترین عوامل نفوذ کشورهای غربی در خاورمیانه به شمار می رود. سوم، نقض مداوم حقوق مدنی در کشورهای عربی منطقه که امری طبیعی به شمار می رود، همواره بهانه ای برای کشورهای غربی برای مداخله و حضور در منطقه را پدید می آورد.
گزارش: زهرا محمودی، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات خاورمیانه و قدرت های بزرگ پژوهشکده.