سازش یا مقاومت؟

اساسا بحث تغییر ساختار حماس تا چه اندازه جدی است؟
بحث تغییر ساختار در حماس مطرح نیست. بلکه بحث انتخابات مجلس شورای حماس برای انتخاب رهبری و دبیر کل جدید مطرح شده است. به دلیل اختلافاتی که اخیرا در جنبش حماس ایجاد شده و انتقاداتی که از آقای خالد مشعل وجود دارد، او اعلام کرده که در این انتخابات کاندید نخواهد شد.

هنوز زمان و مکان دقیق این انتخابات هنوز تعیین نشده اما ظاهرا قرار است این انتخابات در قاهره برگزار شود و دبیر کل جدید در نشست حماس در قاهره تعیین خواهد شد. هم چنان این احتمال وجود دارد که باز هم آقای خالد مشعل برای این سمت انتخاب شود. چرا که کشورهایی مانند مصر، عربستان و قطر به دلیل رویکردی که در سیاست خارجی دارند، علاقه دارند که هم چنان او در این سمت باقی بماند.

از طرف دیگر، گروه های دیگری در داخل حماس، به خصوص حماس مستقر در نوار غزه معتقد هستند که باید تغییر پدید آید و دکتر موسی ابومرزوق و یا اسماعیل هنیه به عنوان دبیرکل و رهبر حماس برگزیده شوند. به هر حال باید منتظر ماند و دید این اختلافات در نهایت به کجا می انجامد و نتیجه این رای گیری چه خواهد بود؟

اختلاف در داخل حماس بر سر چه مواردی است؟
قاعدتا وقتی چنین اختلافاتی بروز می کند، باید سابقه و زمینه بروز این اختلافات را بررسی کرد. به نظر من حماس با دو اقدامی که انجام داده، تا حدی در داخل جنبش دچار مشکل شده است. یک اقدام، مسئله آتش بسی است که حماس عملا از حدود سال 2006 تا کنون پیگیری کرده است. یعنی مشاهده می شود که حدود هفت سال است که حماس به طور کامل عملیات مقاومت را کنار گذاشته و بیشتر فعالیت سیاسی انجام می دهد. در حالی که وظیفه اصلی حماس، مقاومت برای آزاد کردن فلسطین است. خود این مسئله باعث بروز اختلافاتی در داخل حرکت شده و بسیاری از کادرها به این رفتار حماس معترض هستند.

مشکل دیگر حماس این است که وارد فاز سیاسی در چارچوب تشکیلات خودگردان فلسطین شده که زمینه این تشکیلات موافقتنامه اسلو است. تشکیلات خودگردان بر اساس موافقتنامه اسلو، اسرائیل را به رسمیت شناخته و تصمیم گرفته که حقوق ملت فلسطین را از طریق مذاکره تامین نماید. وقتی حماس وارد این تشکیلات می شود، در انتخابات شرکت می کند و نخست وزیر معرفی می کند، طبیعتا چارچوب سیاسی این اقدامات را پذیرفته و این چارچوب، همان موافقتنامه اسلو است که بر اساس آن اسرائیل به رسمیت شناخته می شود. این مسئله با هدف مقاومت مغایرت دارد و خود زمینه ای را برای اختلاف نظر ایجاد می کند. نمی توان هم اسرائیل را به رسمیت شناخت و در چارچوب تشکیلات خودگردان با اسرائیل مذاکره کرد و هم مقاومت کرد. این متوقف کردن مقاومت و توجه به فعالیت سیاسی در چارچوب تشکیلات خودگردان، طبیعتا باعث ایجاد یک تناقض می شود که حماس قادر به حل آن نیست.

خالد مشعل در مواجهه به چه انتقاداتی از کاندیداتوری برای رهبری حماس انصراف داده است؟
اخیرا آقای خالد مشعل مواضعی گرفته که باعث شده است کادرهای اصلی حماس که طرفدار مقاومت هستند، این مواضع را نمی پذیرند. از جمله این که او اعلام کرده است که حاضر است تشکیل دولت مستقل فلسطینی را در اراضی اشغالی 1967، یعنی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه بپذیرد و یک معاهده صلح بیست ساله یا پنجاه ساله امضا کند. این یک حقه سیاسی برای ایجاد صلح است که در روند آن حرفی از به رسمیت شناختن اسرائیل نیست. بسیاری از کادرهای حماس، به خصوص حماسی که در نوار غزه متمرکز است، با این موضع گیری مخالف است. آن ها هم چنان در پی آزادی کل فلسطین از طریق مقاومت هستند.

موضع گیری دیگری که آقای خالد مشعل داشته و باعث انتقاد شده، موافقت با تشکیل دولت وحدت ملی با مشارکت حماس و سازمان فتح، تحت ریاست آقای محمود عباس است. از نظر حماس، آقای محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، مشروعیت خود را از دست داده است. مدت مسئولیت او تمام شده و انتخابات دیگری برگزار نشده است. ضمن این که آقای محمود عباس و تشکیلات او با اسرائیل هماهنگ هستند. این موضع گیری آقای خالد مشعل هم با نظر کادرهای حماس در نوار غزه مغایر است. به خصوص آقای اسماعیل هنیه و دیگران با این نظرات مخالف هستند و از چنین موضع گیری هایی نگران هستند.

مجموعه این اختلاف نظر ها باعث شده که در انتخاباتی که قرار است برای انتخاب دبیرکل جدید برگزار شود، این افراد به دنبال آن باشند که خالد مشعل را تغییر دهند و خالد مشعل هم به نشانه اعتراض اعلام کند که کاندید نخواهد شد.

با توجه به روند آشتی ملی، کدام یک از گزینه های مطرح شانس بیشتری برای دبیر کلی حماس دارند؟
ببینید مهم نیست که چه کسی انتخاب می شود، موسی ابومرزوق انتخاب می شود یا اسماعیل هنیه. بلکه مهم خط مشی ای است که حماس در آینده پیگیری خواهد کرد. اگر قرار باشد که خط مشی آینده حماس ادامه همکاری با تشکیلات خودگردان و توقف مقاومت و وارد شدن در روند به اصطلاح صلح باشد، فرقی ندارد که خالد مشعل دبیر  کل باشد یا موسی ابومرزوق یا فرد دیگری. مگر این که حماس بخواهد خط مشی خود را تغییر دهد و به مقاومت بازگردد. این مسئله به تحولات منطقه ای بستگی دارد.

تحولات منطقه ای چگونه بر آینده حماس تاثیرگذار است؟
ما در حال حاضر در منطقه شاهد تحولات عمیقی هستیم و دو صف آرایی در منطقه دیده می شود. یک صف آرایی، صف آرایی نیروهای طرفدار امریکا است که همان طور که می دانید در سوریه فعالیت می کنند و همه تلاش خود را برای سرنگونی رژیم در سوریه به کار گرفته اند. صف آرایی دیگر نیروهایی هستند که در مقابل طرح های اسرائیل و آمریکا ایستاده اند. حماس باید تصمیم بگیرد که می خواهد در کدام صف آرایی قرار بگیرد؟ وقتی بحران سوریه آغاز شد، حماس به طور غیر رسمی و به شکل تدریجی دفاتر خود را در سوریه تعطیل و نیروهای خود را از سوریه خارج و به قاهره و دوحه منتقل کرد. با توجه به مواضعی که دولت مصر از خود نشان داده و هم چنین مقامات قطری در مورد بحران سوریه و اساسا نظام آینده منطقه ای دارند، به نظر می رسد "حماس" بیشتر خود را به محور دوستان آمریکا نزدیک و از محور مقاومت دور می شود. کادرهای نوار غزه این مسئله را نمی پسندند و مایل هستند که در محور مقاومت باقی بمانند.

اگر در این انتخابات شخصی مانند خالد مشعل که این تحولات در دوره ریاست ایشان رخ داده، کنار رود و کسی روی کار آید که حماس را به محور مقاومت باز گرداند، ضربه ای در سطح منطقه ای به کشورهایی مثل مصر و عربستان و قطر وارد می شود. مقصود این است که این مسئله به تحولات منطقه ای پیوند خورده است. بنابراین مسئله صرفا به حماس و کادرهای حماس بستگی ندارد. لذا مهم این است که حماس در انتخابات پیش رو، مشخص کند که می خواهد چه سیاستی را در پیش بگیرد؟ به همین دلیل مهم نیست که چه کسی دبیرکل حماس می شود. مهم این است که خط مشی آینده حماس مشخص شود.

منبع: دیپلماسی ایرانی


نویسنده

محمد علی مهتدی (ناظر علمی)

محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد , و ناظر علمی گروه جامعه و سیاست در لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای مهتدی مطالعات خاورمیانه و مسائل جهان عرب می باشد.