جای ایران در سیاست آمریکا خالی است
تمرکز بخش مربوط به ایران سخنرانی باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در مجمع عمومی سازمان ملل با هدف تاثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا و رضایت تمامي گروه هاي ذینفع در انتخابات رياست جمهوري آتي این کشور بود. مهم ترین ویژگی فصل انتخابات در آمريكا این است که کاندیداهای ریاست جمهوری، مخصوصا رئيس جمهوری که در قدرت است، دست به حركتي نمي زند كه عواقب غير قابل پيش بيني داشته باشد. به همین دلیل اوباما سعی کرد نگاه خود نسبت به ایران را به گونه ای متعادل کرده و همزمان گروه های رقیب در انتخابات را راضی کند.
از يك طرف اوباما سعی کرد تا خواسته های كساني را كه در دوره قبلی به او رای داده بودند نادیده نگیرد؛ اوباما به آن ها قول داده بود که چالش هاي سياست خارجي آمريكا را با حداقل هزينه و در چارچوب دیپلماسی و تعامل با دوستان و رقبای این کشور از جمله ایران سامان دهد. اکنون اوباما به رای تمام آنان نیاز دارد. چون در سيستم انتخاباتي آمريكا تک تک رای ها در لحظات آخر مهم است.
از طرف دیگر، اوباما سعی کرد تا گروه هاي سياسي تندرو در آمریکا را که اساسا مخالف هرگونه نزدیکی و تعامل با ایران هستند راضی نگدارد. این گروه ها اعم از نئومحافظه کاران و لابی های اسرائیلی ـ صهیونیستی خواهان برخورد با ایران در قالب تهدید نظامی یا در کمترین شکل آن تحریم های سخت هستند. لابی های صهیونیستی، لابی های پرقدرتی هستند که بر رسانه های جمعی، کنگره، دانشگاه ها و غیره تسلط دارند. به همين دليل نارضایتی کامل آن ها به گونه اي مي تواند انتخابات آتی را برای اوباما سخت کند.
به نظر می رسد كه اوباما سعی دارد تا نشان دهد که اساسا رئيس جمهوري نيست كه خواهان حل و فصل چالش های سیاست خارجی آمريكا از طريق جنگ باشد. هرچند در سخنرانی خود به نوعی اشاره کرد که آمریکا نمی تواند به طور نامحدود صبر کند تا ببیند که برنامه هسته ای ایران به کجا می رسد. یعنی نشان داد که اگر لازم باشد از نیروی نظامی هم استفاده می کند که البته حرف جدیدی نیست. اما به نظر می رسد اوباما چنین روحیه ای ندارد و جامعه آمریکایی هم در شرایط پذیرش یک جنگ دیگر در خاورمیانه نیست.
بعضی از علائم نشان می دهند که اوباما بعد از انتخاب مجدد سعی خواهد کرد باب گفت و گو و تعامل را با ايران باز کند. البته دو دیدگاه در اینجا می تواند مطرح باشد. نخست اینکه، آمریکا فکر کند که با دولتی که در پایان کار خود در ایران بر سر کار است بهتر می تواند وارد گفتگو شود چون احتمالا نرم تر است. دوم، اینکه آمریکا باب گفتگو را ببندد و صبر کند تا با دولت بعدی وارد گفتگو شود. البته چون آمریکائی ها با موضوعی به نام برنامه هسته ای ایران روبرو هستند که به قول خودشان یکی از مهمترین تهدیدات امنیت ملی آمریکا است بنظرم عامل زمان برای آنها مهم است و سعی خواهند کرد تا سیاست خود را بدون وقفه پیش ببرند.
آقاي احمدي نژاد هم احتمالا بر همين مبنا تلاش کرده است که علائمي در این زمینه نشان دهد. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد که وضعیت رابطه ایران و آمریکا نمی تواند به همین شکل ادامه یابد و دو کشور باید در يك مقطع زماني با هم گفت و گو كنند.
اینکه اوباما با چه روشی سعی در تعامل خواهد داشت خود جای بحث دارد. اکنون استراتژي اوباما تداوم سیاست "ديپلماسي و فشار" است. هرچند این روش می تواند فشارهای سخت اقتصادی بر ایران وارد کند اما باید توجه داشت که این روش همزمان اين خطر را دارد که فشار بيش از حد به ايران با واكنش ايران رو به رو شود. در چندین ماه قبل این بحث مطرح شد که اگر تحریم ها شکل همه جانبه بگیرند و امنیت اقتصادی ایران را تهدید کنند، عواقبی مانند بستن تنگه هرمز خواهند داشت. یا اینکه سرعت برنامه هسته ای ایران افزایش یابد. بنابراین فشار بیش از حد به ایران ممکن است نتیجه عکس داشته باشد و این به نفع آمریکا نیست.
از سوی دیگر هرچند آمریکا ابزار تحريم و فشار سیاسی را در اختیار دارد اما در مقابل زمان هم به نفع سیاست های آمریکا در موضوع هسته ای و مسائل منطقه ای نيست. باید توجه داشته باشیم که منطقه خاورمیانه، شرایط پیچیده ای دارد؛ افراط گرایی در منطقه روز به روز در حال افزایش است؛ در لیبی سفیر آمریکا به قتل می رسد؛ روند صلح اعراب و اسرائيل همچنان آینده تاریکی دارد؛ تحولات مصر پیچیدگی های خاص خود را دارد؛ عربستان با چالش های جدید ناشی از تحولات عربی مواجه است؛ موقعیت تركيه شکننده شده است؛ بحران سوريه کماکان ادامه دارد؛ وضعیت عراق و افغانستان نیز هنوز تثبیت شده نیست. همه این ها دست به دست هم می دهد و از دید اوباما ایران را به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای نشان می دهد.
درست است که آمريكا توانسته با استفاده از تحریم ها، اقتصاد ايران را تحت تاثير قرار دهد، اما ایران همچنان دارای نقش سیاسی ـ امنیتی در منطقه بوده و یک بازیگر جدی و مهم به حساب می آید که آمریکا در این شرایط به آن احتیاج دارد. در حال حاضر ایران در حل بحران سوریه نقش جدی دارد و راه حل هاي منطقه اي ارائه می کند. روابط ایران و مصر به عنوان دو بازیگر اصلی منطقه بهم نزدیک تر می شود. آمریکا درک می کند که ایران یک قدرت منطقه ای است. اما زمان مناسب برای تعامل میان ایران و آمریکا همچنان فراهم نیست.
اخیرا بحث حمله احتمالی اسرائیل به ایران داغ شده اما باید توجه داشت که این تبلیغات بیشتر تحت تاثیر مسائل سیاست داخلی در اسرائیل است. به نظر می رسد اسرائیلی ها توان لازم را برای بسیج افکار عمومی داخلی برای حمله به ایران در اختیار ندارند. جامعه اسرائیل، جامعه ای است که به دلیل درگیری در جنگ های متعدد نوعی فرهنگ "ترس و فرار از جنگ" در آن وجود دارد و علاوه بر آن خود را در منطقه تنها می بیند ولذا نمی خواهد وارد جنگ احتمالی دیگری شود آن هم با ایران.
بنابراین رژیم اسرائیل اگر چه سعی دارد که تهدید هسته ای ایران را روز به روز جدی تر نشان دهد، اما عملا قادر نبوده است که جامعه روشنفکری و مردم اسرائیل را قانع کند که حمله به ایران کار درستی است. از آنجايي كه حکومت نتانیاهو احساس می کند که آمریکایی ها به مرور درک می کنند که تعامل با ایران یک امر اجتناب ناپذیر است، تمامی فشار خود را به کار گرفته اند تا در آخرین لحظات بیشترین امتیاز را از آمریکا بگیرند. این امتیاز می تواند تحریم های شدید جدید آمریکا یا به اصطلاح خودشان تعیین یک "خط قرمز" با ایران باشد که در سخنرانی اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی نیز بر آن تاکید شد.
وقت آن رسیده است که سیاستمداران آمریکا به این نتیجه برسند که امنیت خاورمیانه را صرفا از زاویه عینک حفظ امنیت اسرائیل در نظر نگیرند. یکی از معضلات آمریکا برای حل مسائل خاورمیانه عدم حضور ایران در سیاست خارجی آمریکا است. اگر آمریکا بخواهد پازل پیچیده خاورمیانه را حل و فصل کند، بالاخره به ایران می رسد. نقطه اتصال همه پرونده های سیاسی و امنیتی خاورمیانه حضور فعال و سازنده ایران است.
منبع: دیپلماسی ایرانی
نویسنده
کیهان برزگر
کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هستهای ایران است.