ايران و همکاری های سیاسی- امنیتی آذربايجان -اسرائیل
مهمترين عامل سياسي- ژئوپليتيکي تنش زا در مناسبات اخير ايران- جمهوري آذربايجان را بايستی تشديد همکاري هاي سياسي و اطلاعاتي- امنيتي آذربايجان با اسرائيل در نظر گرفت که به عنوان يک تهديد استراتژيک از سوی ايران تلقي ميشود.
از زمان فروپاشي شوروي، دولت اسرائيل همواره در جهت پيشبرد اهداف راهبردي و منافع سياست خارجي خود در حوزه قفقاز جنوبي با هدف راهبردي ممانعت از گسترش نفوذ ايران در منطقه حضور فعال داشته است. عضويت باکو در سازمانهاي يورو- آتلانتيکي و همکاري با اسرائيل موضوع جديدي نيست و اين موضوع همواره با حساسيت از سوي ايران دنبال شده است، اما در طول چند سال اخير به موازات افزايش فشار غرب و لابي قدرتمند اسرائیل عليه ايران در قبال پرونده هستهاي، روند و ابعاد همکاري میان آذربایجان و اسرائیل به نحو چشمگيري گسترش يافته و همين امر موجب تشديد حساسيتها در محافل سياسي، اطلاعاتي و امنيتي ايران به ماهيت مناسبات و همکاري هاي باکو با تلاويو بوده است.
در اين بين اسرائيل و آذربايجان بنا بر دلايل متعددي برای روابط دو کشور و تقویت آن اهميت زيادي قائل هستند. مقامات آذربايجان خواهان اين مسئله هستند که از طريق نزديکي با اسرائيل، علاوه بر تقويت زمينه هاي همکاري راهبردي با آمريکا و کشورهاي اروپايي، در مقابل نفوذ لابي بسيار قدرتمند ارمني در آمريکا از نفوذ بالاي لابي يهود جهت متوقف کردن تحرکات عليه آذربايجان استفاده کنند. در مقابل، اسرائيل با توجه به نزديكي سرزميني، فرهنگي و اجتماعي آذربايجان به ايران نگاهي کاملاً استراتژيکي به توسعه حوزه نفوذ خود در جمهوري آذربايجان داشته و اين موضوع را با برنامه اي بسيار دقيق و فارغ از تبليغات سياسي پيش مي-برد. در همين راستا، روز به روز روند فزاينده حضور اسرائيلي ها در گسترههاي اجتماعي، اقتصادي، تجاري، سياسي و امنيتي آذربايجان ابعاد جديدي به خود مي گيرد. در حال حاضر حجم روابط اقتصادي جمهوري آذربايجان با اسرائيلي ها به حدي است که آن ها بعد از ايتاليايي ها دومين وارد کننده بزرگ نفت از اين جمهوري هستند و اخيراً نيز قراردادي يک ميليارد و ششصد ميليون دلاري بين آذربايجاني ها و اسرائيلي ها در زمينه همکاري ها نظامي مشترک منعقد شده که طبق آن، اسرائيل تعدادي هواپيماهاي جاسوسي پيشرفته و سيستم هاي دفاع موشکي به جمهوري آذربايجان فروخته است.
مقامات آذربايجان با مستقل دانستن جمهوري آذربايجان، انتخاب دوستان سياسي و راهبردی خويش را حق طبيعي خود ميدانند و معتقدند همانگونه که اسرائيلي ها با ديگر کشورهاي حوزه قفقاز جنوبي رابطه دارد، با آذربايجان نيز دوست هستند و درست نيست کشور ثالثي از اين رابطه برداشت سوء نمايد.
آذربايجانيها در مورد نگرانيهاي اعلام شده از سوي مقامات ايراني در مورد حضور گسترده اسرائيل در آذربايجان، با اذعان به رابطه گسترده اين کشور با اسرائيل آن را در چارچوب قوانين بينالمللي توجيه ميکنند و با اشاره به اينکه حدود 100 هزار نفر از شهروندان آذربايجاني در اسرائيل زندگي ميکنند و آذربايجان به حمايت اين دياسپوراي بزرگ در اسرائيل براي افزايش موقعيت بين المللي خود نياز دارد، گسترش رابطه با اسرائيل را حق طبيعي خود ميدانند. روابط جمهوري آذربايجان و اسرائيل تا حدي گسترده است که حتي ميتوان با توجه به سخنان الهام علياف، رئيس جمهور آذربايجان که از طريق اسناد ويکي ليکس منتشر شده، ماهيت اين روابط را بهتر درک کرد. علي اف مناسبات بين جمهوري آذربايجان - اسرائيل را همچون آيسبرگي مي داند که تنها يک دهم آن علني است و مابقي آن ماهيت پنهاني دارد.
عليرغم توجيهاتي همچون خريد تجهيزات نظامي از اسرائيل جهت تقويت نيروهاي نظامي براي آزاد سازي قره باغ، مغاير نبودن گسترش روابط با اسرائيل با قوانين بين المللي و مقابله به مثل با روابط گسترده ايران و ارمنستان از سوي مقامات آذربايجاني، از ديد جمهوري اسلامي ايران گسترش روابط جمهوري آذربايجان با اسرائيل در اين حد از منطق قابل قبولي برخوردار نيست. چرا که هدف اسرائيل از گسترش مناسبات با جمهوري آذربايجان اصلاً در جهت حمايت از آذربايجان براي آزادسازي قره باغ نميباشد، چون ايالات متحده که متحد و پشتيبان اصلي اسرائيل به شمار ميرود با در اختيار داشتن رهبري گروه مينسک هيچگاه به طور جدي در صدد حل مناقشه آذربايجان و ارمنستان بر نيامده است. علاوه بر اين خريد تسليحاتي همچون سيستم رادارگرين پاين که از توان شناسايي موشکهاي بالستيک در مسافت 500 کيلومتري برخوردار است نميتواند براي جنگ با ارمنستان بکار گرفته شوند.
در مقابل، برخي از کارشناسان برخي از اخبار منتشره مبنی بر تخصيص پايگاه نظامي به اسرائيلي ها از سوي آذربايجان که نگراني امنيتي ايران را علی رغم تکذیب آذربایجان و اسرائیل بر می انگیزد تقريباً بعيد دانستند. به دلیل آنکه آذربايجان علاقمند نيست از اين منظر سرنوشت خود را به اسرائيل، امريکا و غرب گره بزند. چرا که اکثريت افکار عمومي، اعضاي دولت، احزاب سياسي و فعالان سياسي، اجتماعي و اقتصادي آذربايجان مخالف چنين ايده اي هستند و به اعتقاد آنها تبعات چنين شرايطي به زيان ملت و کشورشان است.
بر اساس دیدگاه این کارشناسان آذربايجان بيشتر به دنبال تقويت نيروي نظامي خود و دريافت تکنولوژي هاي برتر نظامي است تا از اين رهگذر بتواند خود را نسبت به ارمنستان در موقعيت قوي تري قرار دهد و در مذاکرات حل بحران قره باغ بتواند در مسير آزاد سازي اراضي اشغالي خود گام هاي محکمي بردارد. باکو نيک مي داند که روسيه نه تنها از فروش تسليحات پيشرفته به آذربايجان خودداري مي کند، بلکه پشتيبان بلامنازع ارمنستان است و با فروش سلاح هاي نوين يا کمک هاي بلاعوض نظامي به ارمني ها اين کشور را در برابر آذربايجان تقويت مي کند. بنابراين هر چند که تقويت حضور اسرائیلی ها در قفقاز به معني تنگ تر شدن حوزه هاي نفوذ و منافع منطقه اي ايران است، اما بنظر مي رسد در ايران در خصوص تهديد مستقيم ايران توسط اسرائيل از طريق خاک آذربايجان بزرگ نمائي مي شود.
با اين همه، واقعيت امر اين است که در حال حاضر در بستر رويکرد سياست خارجي ايران در مقابل اسرائيل و موارد متفاوت واگرائيهاي ايران و آذربايجان در عرصه سياستهاي خارجي و داخلي از يکسو و مشکلات موجود ايران در مناسبات با غرب به ويژه آمريکا و با تعدادی از کشورهاي حوزه خاورميانه و خليج فارس، عملاً اتحادي نانوشته ميان اين کشورها عليه ايران پديد آمده است. در اين بين جمهوري آذربايجان که نگران ترويج و رشد اسلام سياسي و تأثيرات مستقيم و غير مستقيم جمهوري اسلامي ايران در اين فرايند مي باشد، با همکاري اسرائيل می خواهد همکاري هاي مشترکي را براي مهار ايران برنامه ريزي نمايند. به ويژه آنکه مي دانند آمريکا نيز کاملاً پشتيبان آن ها خواهد بود.
اسرائيل از همه امکانات و ابزارهاي خود در سطح جهان، منطقه و کشورهاي هم مرز با ايران براي مقابله با نفوذ ايران استفاده خواهد کرد. اما اينکه آذربايجان تا چه حدودي با اين کشور همکاري کند هنوز جاي سوال است. به هر حال، اکنون موضوع روابط جمهوري آذربايجان با رژيم اسرائیل به مهم ترين عوامل سياسي- ژئوپليتيکي تنش ميان تهران - باکو تبديل است که ديگر نمي توان وجود و تأثير آن را در ماهيت مناسبات طرفين منکر شد. هر چند هنوز هم به نظر مي رسد تهران بيش از حد به اين موضوع اهميت مي دهد و از اين رهگذر ناخواسته اهرمي در اختيار طرف هاي آذري و صهيونيستي قرار داده است.
بنابراين به نظر مي رسد تشديد تنش ها ميان ايران و آذربايجان به موازات گسترش سطح همکاري هاي اطلاعاتي و امنيتي آذربايجان با اسرائيل به نفع هيچ يک از طرفين نيست و استمرار اين روند تنها باعث بيثباتي بيشتر در منطقه و افزايش خلأ اعتماد بين ايران و آذربايجان خواهد بود. اين همان چيزي که تنها مي توان آن را در راستاي منافع راهبردي اسرائيلي ها تحليل کرد. بنابراين شايد نگاه واقع بينانه به تحولات جاري، در نظر گرفتن منافع متقابل و دراز مدت، پرهيز از اتهامزني و سازماندهي گفتگوهاي مستقيم با هدف برطرف کردن اختلافات و سوء تفاهمات پيشآمده باشد که عاقلانهترين و کم هزينه ترين راه براي عبور از شرايط شکننده کنوني خواهد بود.