نشست اخير استامبول و چشم انداز توافق همه جانبه
دور اخیر مذاکرات ایران و گروه 1+5 (اعضاي دائمي شوراي امنيت و آلمان) در 26 آوریل 2012 در استانبول پایان یافت. هر دو طرف مذاکره فضای مذاکرات را مثبت و سازنده تلقی کردند. با توجه به منافع دو طرف مذاکره در حل مسالمت آمیز برنامه هسته ای ایران، این امیدواری وجود دارد که دور بعدی مذاکرات دستاورد مثبتی برای دو طرف جهت رسیدن به یک توافق نسبی و تداوم مذاکرات داشته باشد.
در این نشست موضع گیری های مقامات مذاکره کننده چگونگی روند مذاکرات را تا حدود زیادی روشن ساخت. از جمله می توان به اظهارات سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران اشاره کرد مبنی بر اینکه: «مذاکرات راجع به بحثهای کلی و همکاریها و شکل همکاریها در آینده بود، به آن معنا وارد بحثهای محتوایی نشدیم.» همچنین الکساندر سادونیکوف سفیر سابق روسیه در ایران و عضو کنونی هیئت مذاکره کننده این کشور در مذاکرات گروه 1+5 با ایران نیز اظهار داشت: «قدم هایی برداشته شد که برای هر دو طرف مذاکرات امیدوار کننده است. در بغداد روی یک چارچوب یا اساس خوب برای به دست آوردن اعتماد بیشتر کار خواهیم کرد. با اعتماد بیشتر امکان خواهیم داشت فضایی را بوجود آوریم که قدم به قدم کل مسایل حل شود.»
از مجموع واکنش های دو طرف مذاکره و به خصوص گفته های دبیر شورای امینت ملی ایران می توان به این نتیجه رسید که دو طرف برای رسیدن به توافقی همه جانبه بایستی مسیر نسبتاً طولانی را طی کنند. در این راستا می توان گفت موج امیدواری ها و خوشبینی ها بیش از همنوایی دو طرف در بحث ها بوده است. اشتیاق طرف های مذاکره برای پا گرفتن و ثمربخش بودن چنین نشستی بر دلایل متعدد استوار است.
از یک سو کشورهای1+5 منافع بسیاری در حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای ایران دارند. از جمله اینکه تحریم های اعمال شده بر ایران خسارات و زیان های مالی شدیدی بر اقتصاد و صنایع این کشورها تحمیل کرده است. وضعیت نابسامان افغانستان و عراق و ادامه نا امنی و خشونت در این کشورها نیز به شدت کشورهای غربی و افکار عمومی داخلی آن ها را به برافروختن آتش جنگی دیگر در خاورمیانه بدبین نموده است. هراس این کشورها از اقدام نظامی یکجانبه اسرائیل و یا آمریکا و واکنش های تلافی جویانه جمهوری اسلامی که می تواند منافع آن ها را در تمامی جهات به خطر اندازد نیز از جمله دلایلی است که سبب می شود اعضای 1+5 عمیقاً مایل به حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای ایران باشند.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز در ادامه سیاست خارجی مسالمت جویانه خود همواره بر گفتگو و مذاکره برای حل سوء تفاهم ها در زمینه برنامه هسته ای خود تأکید نموده است. با این وجود شرایط فعلی منطقه ای و بین المللی، تصمیم سازان سیاست خارجی ایران را نیز به نتیجه بخش بودن این مذاکرات راغب تر نموده است.
در شرایط فعلی اسرائیل به عنوان دشمن اصلی و منطقه ای ایران به طور جدی وارد مباحثات بین المللی بر سر پرونده هسته ای ایران شده و با لابی گری و چانه زنی های بسیار با قدرت های بین المللی و منطقه ای بر راه حل نظامی برای مقابله با هسته ای شدن ایران تأکید می کند. چنین تلاش-هایی تا آنجا پیش رفته که اسرائیل بارها تهدید نموده است که در صورت کوتاهی و سستی قدرت های بزرگ در برابر ایران، خود به حمله ای یک جانبه به تأسیسات اتمی ایران (همچون حمله به پایگاه اوسیراک در عراق در سال 1983) دست خواهد زد.
با وجود اینکه مقامات ایران بارها چنین اظهاراتی را ادعاهایی بیش ندانسته و آمادگی ایران را برای پاسخگویی به هر حمله احتمالی اعلام کرده اند، اما باز هم دوراندیشی و مصلحت سیاسی حکم می کند که جمهوری اسلامی با ارائه یک دیپلماسی فعال و مسالمت آمیز امکان عملی شدن و مشروعیت چنین تهدیداتی را کاهش داده و با انجام یک بازی سنجیده و مثبت، اسرائیل و لابی قدرتمند صهیونیستی را از صحنه تصمیم گیری پرونده هسته ای خویش کیش و مات کنند.
نکته دیگری که در شرایط فعلی برقراری مذاکرات بر سر برنامه هسته ای را برای ایران قابل توجه می سازد تحریم هایی است که شورای امنیت و نیز آمریکا و اتحادیه اروپا به طور یک جانبه و غیر قانونی بر علیه ایران وضع کرده اند. رویکرد نخبگان سیاست خارجی کشور تا کنون بر این اساس بوده است که چنین تحریم هایی را بی اثر و سبب ساز تلاش ملت ایران برای اتکا به قدرت و تولیدات داخلی معرفی کنند. با وجودی که این ادعا بهره ای از حقیقت دارد نمی توان از اثرات مخرب این تحریم ها بر پویایی اقتصادی، توان رقابت منطقه ای و وجهه و اعتبار جمهوری اسلامی ایران غفلت نمود. در این راستا رسیدن به تفاهم با گروه 1+5 می تواند به معنای حذف این تحریم ها و بازیابی توان ایران برای عملی ساختن سند چشم انداز بیست ساله نیز باشد.
در این راستا نکته ای که نباید فراموش کرد این است که ایران طی هفته های اخیر همواره به برگزاری نشست در بغداد تاکید داشته و در پایان مذاکرات استانبول هم قرار بر برگزاری دور بعدی مذاکرات در تاریخ سوم خرداد در پایتخت عراق شد. به نظر می رسد تأکید ایران بر تعیین بغداد به عنوان محل مذاکرات ارجاعاتی فرامتنی دارد. آمریکا و متحدان غربی اش طی دهه گذشته با صرف صدها میلیارد دلار و تلفات انسانی سنگین و مهم تر از همه لطمات حیثیتی بسیار در افکار عمومی جهان، عراق را اشغال کرده و حکومتی جدید در آن به بوجود آوردند.
اما نتیجه این همه تلاش از میان بردن قوی ترین دشمن منطقه ای ایران و پیدایش یک متحد دارای علایق مشترک گسترده با کشورمان و در نهایت تقویت نقش ایران در معادلات منطقه ای بود. برگزاری مذاکرات دو طرف در بغداد نه تنها مانوری از قدرت نمایی ایران و به رخ کشیدن نفوذ و تاثیر گذاری آن بلکه یادآوری این نکته به دیپلمات های غربی است که آن ها وارد نوعی بازی و سرزمین هایی شده اند که قواعدش را ایرانی ها بهتر می دانند.
در مجموع حل مسالمت آمیز بحران هسته ای ایران می تواند تفرقه و اختلافی را که بین کشورهای اسلامی منطقه در این حوزه ایجاد شده از بین برده و آنها را به اتحاد و همکاری جهت مقابله با معضل اصلی خاورمیانه یعنی اسرائیل سوق دهد. از این رو به نظر می رسد که مقامات ایران با تأکید بر قدرت و جایگاه منطقه ای خویش و نیز با توجه به سه اصل عزت، حکمت و مصلحت و گروه 1+5 نیز جهت دستیابی به منافع خویش در وضعیت پیچیده و دشوار منطقه خاورمیانه خوشبینانه و با رویکردی مثبت و نیز برای انجام یک بازی برد-برد به بغداد خواهند رفت.