تحول نوین تسلیحاتی و امنیت خاورمیانه
نویسنده: سید حامد حسینی؛ پژوهشگر مهمان سابق (گروه مسائل استراتژیک خاورمیانه)
در چند سال گذشته، توسعه سلاحهای مافوق صوت به موضوع گمانهزنیهای قابل توجهی تبدیل شده است که از سوی اتاقهای فکر در سراسر جهان مورد بحث قرار گرفته است. فرض اساسی به ما میگوید زمانی که سلاحهای مافوق صوت در میدان نبرد مستقر شوند، یک تغییردهنده معادلات برای استراتژیهای نظامی و در نتیجه برای ثبات بینالمللی هستند. با توجه به سرعت آنها، این پرتابهها سامانههای دفاع هوایی و موشکی فعلی را تا حد معناداری بیربط میکنند. متعاقباً موازنه قوا را چه در سطح جهانی بین قدرتهای ایالات متحده، چین و روسیه یا در سطح منطقهای اگر بازیگرانی به آنها دست یابند به چالش میکشند.
با این حال، نگاهی دقیقتر به وضعیت فعلی برنامههای سلاحهای مافوق صوت، ارزیابی دقیقتری را نشان میدهد. قطعاً این فناوریهای جدید ارزش عملیاتی دارند، اما همراه با چالشهای فنی هستند که هنوز حل نشدهاند. این بدان معنی است که کمتر از یک تغییردهنده معادلات بازی، معرفی سلاحهای مافوق صوت ممکن است بیشتر شبیه یک افزایشدهنده تهدید در افزودن مشکلات جدید برای استراتژیهای دفاعی باشد. در حال حاضر، این رقابت بیشتر بین سه قدرت بزرگ آمریکا، چین و روسیه است، اما با توجه به علاقه فزاینده قدرتهای متوسط و منطقهای به این تسلیحات، منطقه خاورمیانه نیز میتواند در سالهای آینده تحت تأثیر موج جدیدی از گسترش کیفی این نوع از تسلیحات قرار گیرد.
جایگاه عملیاتی
اولین و احتمالاً مهمترین ویژگی سلاحهای مافوق صوت سرعت آنهاست. اصطلاح مافوق صوت به وسیله نقلیهای اشاره میکند که با سرعت حداقل 5 ماخ (به معنی پنج برابر سرعت صوت یا تقریباً 6000 کیلومتر در ساعت) حرکت میکند. با این حال سردرگمی در مورد جدید بودن این پارامتر مافوق صوت وجود دارد. موشکهای بالستیک در مرحله ورود مجدد با سرعت مافوق صوت پرواز میکنند. برای مثال، زمانی که یک موشک بالستیک به هدف خود میرسد، میتواند تا 23 ماخ حرکت کند. با این حال، موشکهای کروز با سرعت کمتری پرواز میکنند و کمتر واجد شرایط مافوق صوت (بین 0.7 ماخ و 3 ماخ) هستند.
نوآوری واقعی در اینجا ناشی از این واقعیت است که سلاحهای مافوق صوت در حال توسعه از مسیر بالستیک پیروی نمیکنند. در عوض، آنها در سطح زمین پرواز میکنند و سرعت مافوق صوت آن را در بیشتر طول پرواز حفظ میکنند. در حال حاضر دو سیستم خاص برای این منظور در حال توسعه هستند: یک وسیله نقلیه مافوق صوت (پیشرفتهترین نوع تاکنون) و یک موشک کروز مافوق صوت. نوع اول، پرتابهای را مشخص میکند که توسط یک موشک به فضا پرتاب میشود، اما سپس، به جای دنبال کردن مسیر خارج از جو در اواسط مسیر (مانند اکثر موشکهای بالستیک)، رها میشود و در اتمسفر فوقانی اصطلاحا سر میخورد. در همین حال، موشکهای کروز مافوق صوت نسخه ارتقا یافته موشکهای کروز فعلی هستند که از موتورهای جت پیشرفته مانند scramjet یا ramjet برای پیشرانش استفاده میشود. در هر دو مورد، هدف نهایی را میتوان در ترکیب مزایای موشکهای بالستیک و کروز خلاصه کرد. این به این معنی است که سلاح را قادر میسازیم سریعتر از موشک کروز، و در عین حال، مانورپذیرتر از موشک بالستیک، و بنابراین از نظر مسیر کمتر قابل پیشبینی باشد. این ترکیب سرعت و قدرت مانور است که سلاح مافوق صوت را برای سامانههای دفاعی واقعا چالشبرانگیز میکند.
از آنجا که یک سلاح مافوق صوت یک مسیر بالستیک را دنبال نمیکند و میتواند برای پنهان کردن هدف خود مانور دهد، کار محاسبه و پیشبینی مسیر خود را برای رادارها دشوارتر میکند. در همین حال، سرعت با کاهش بازه زمانی که در طی آن بازیگران میتوانند تصمیم بگیرند به یک حمله پاسخ دهند، چالشی را در سطح تصمیمگیری ایجاد میکند. در این سناریو، پرتاب یک سلاح مافوق صوت زمان بسیار کوتاهی را برای هشدار زودهنگام باقی میگذارد (بسته به فاصله بین مهاجم و مدافع). سپس میتواند بازیگران را مجبور به پیشبینی و انتقال مسئولیت مستقیم به فرماندهان نظامی کند؛ تصمیمی که بدیهی است مسائل دیگری را در رابطه با روابط غیرنظامی-نظامی در مواقع بحران ایجاد میکند.
در سطح عملیاتی، این نشاندهنده یک مزیت قوی برای تهاجم است. در اولین حمله سلاحهای مافوق صوت، مهاجم میتواند زیرساختهای نظامی و غیرنظامی کشور دیگری را بدون اینکه سامانههای دفاع هوایی و موشکی قادر به جلوگیری از آن باشد، نابود کند. به همین دلیل است که برخی از استراتژیستها نگران این هستند که استفاده از سلاحهای مافوق صوت بهعنوان سیستم حمل کلاهکهای هستهای در نهایت میتواند منطق فعلی بازدارندگی بین قدرتهای هستهای چه در سطح جهانی (بین ایالات متحده، چین و روسیه)، یا در رقابت منطقهای (بین هند و پاکستان) را به چالش بکشد. علاوه بر این، این واقعیت که تصمیمگیرندگان غیرنظامی ممکن است مجبور شوند پاسخ به حمله را به دست فرماندهان نظامی بسپارند، همچنین مستلزم خطر بزرگتر محاسبه اشتباه و تصادفی است.
با این حال، دو دلیل برای محتاط ماندن در مورد دامنه انقلاب ناشی از سلاحهای مافوق صوت وجود دارد. اولاً، فناوری درگیر در توسعه آنها هنوز کاملاً بالغ نشده است. به گفته دانشمندان، هنوز ابهامات قابل توجهی در مورد توانایی دقیق این سلاحها در ترکیب سرعت و قدرت مانور وجود دارد. به عنوان مثال، گرمای ناشی از سرعت مافوق صوت در اتمسفر، هوا را یونیزه میکند و پلاسما را تشکیل میدهد که چالشهای فنی در مورد حفاظت حرارتی و هدایت خود وسیله نقلیه ایجاد میکند. پرداختن به مسائل فنّاورانه مرتبط با سلاحهای مافوق صوت هنوز به آزمایشهای پرهزینه نیاز دارد تا توضیح میدهد که چرا در حال حاضر تنها چند قدرت میتوانند یا مایل به پرداخت آن هستند.
ثانیاً، نباید تصور کرد که معرفی سلاحهای مافوق صوت به معنای پایان جهانی است که در آن کشورها میتوانند کاملاً از خود در برابر موشکها و راکتها دفاع کنند. در واقع، سلاحهای مافوق صوت تنها از یک قانون قدیمی استراتژی نظامی پیروی میکنند: فناوریهای تهاجمی همیشه راهی برای دور زدن وسایل دفاعی پیدا میکنند. امروزه استفاده از راکت و موشک در خاورمیانه محدودیتهای دفاع موشکی را نشان میدهد. چه در مورد شلیک راکتهای حماس به سمت اسرائیل و چه حوثیها با ترکیب موشکها و پهپادها علیه امارات و عربستان سعودی، میبینیم که حتی با پیشرفتهترین سامانههای روی زمین مانند گنبد آهنین، Patriot یا باتریهایTHAAD ، دفاع از یک قلمرو هرگز به طور کامل تضمین نمیشود. مطمئناً استقرار و بهکارگیری سلاحهای مافوق صوت مستلزم ارتقاء سامانههای دفاعی فعلی یا طراحی سامانههای جدیدی است که بتوانند چالشهای فنی جدید را برطرف کنند. اما اساساً نحوه مبارزه دولتها - و احتمالاً در آینده بازیگران غیردولتی - با یکدیگر را تغییر نمیدهد. به همین دلیل است که صحبت از سلاحهای مافوق صوت به عنوان یک افزایشدهنده تهدید به جای تغییردهنده کلیت بازی دقیقتر است.
رقابت قدرتهای بزرگ
رقابت فناورانه در زمینه سلاحهای مافوق صوت در درجه اول مسابقهای بین ایالات متحده، روسیه و چین بوده است. جزئیات عمومی در مورد این برنامهها محدود است و ابهامات قابل توجهی در مورد پیشرفت دقیق این کشورها وجود دارد. هم ایالات متحده و هم روسیه مدتها پیش سرمایهگذاری در فناوریهای مافوق صوت را آغاز کردند. در واقع، اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1970 روی یک برنامه سلاحهای مافوق صوت Meteorit کار کرد. اما این تلاشها در اوایل دهه 2000 پس از خروج دولت آمریکا از معاهده موشکهای ضد بالستیک بهشدت افزایش یافت. واشنگتن متعاقباً برنامه سریع متعارف خود را قبل از تمرکز مجدد منابع روی دو نوع سامانهای (وسایل نقلیه مافوق صوت و موشکهای کروز مافوق صوت) راهاندازی کرد.
روسیه پر سر و صداترین کشور در حوزه بوده است. پرزیدنت پوتین در سال 2018 این زرادخانه را در برابر ایالات متحده آسیبناپذیر توصیف کرد و یک سال بعد ادعا کرد که این کشور در این حوزه برتری دارد. در همان سال، روسیه اعلام کرد که اکنون یک هنگ موشکی مجهز به سلاحهای مافوق صوت را مستقر میکند. بنا بر گزارشها، از زمان آغاز جنگ در فوریه 2022، روسیه چندین بار در اوکراین از موشکهای مافوق صوت استفاده کرده است. سه برنامه اصلی روسیه مستند شده است. اولین وسیله Avangard، یک وسیله نقلیه مافوق صوت است که از یک ICBM با سرعت 20 ماخ پرتاب میشود و میتواند به طور بالقوه برای مسلح شدن به کلاهکهای هستهای طراحی شود. دومی 3M22 Tsirkon است، یک موشک کروز مافوق صوت پرتابشده از کشتی که انتظار میرود در سال 2023 وارد خدمت شود. سومین موشک Kinzhal (خنجر) است که از سال 2018 عملیاتی شده است و از یک موشک بالستیک پرتابشده از هوا تشکیل شده است که میتواند به 10 ماخ برسد. علیرغم قاطعیت روسیه در این حوزه، کارشناسان همچنان در مورد اثربخشی آن محتاط هستند و لفاظیهای خوشبینانه کرملین را راهی برای القای درک شکاف موشکی در برابر واشنگتن میدانند.
چین ممکن است محتاطتر از روسیه بوده باشد، اما منابع قابل توجهی نیز در این حوزه سرمایهگذاری کرده است. در سال 2018، یکی از مقامات سابق وزارت دفاع ایالات متحده گفت که چین 20 برابر بیشتر از ایالات متحده آزمایشهای مافوق صوت انجام داده است. به طور خاص، پکن چندین آزمایش از موشک بالستیک D-17 انجام داد، یک موشک بالستیک میان برد که برای پرتاب یک وسیله نقلیه مافوق صوت طراحی شده و قادر به پرواز بین 1800 تا 2500 کیلومتر است. همچنین DF-41، یک ICBM را اصلاح کرده است تا بتواند HGV را حمل کند.
در حالی که به نظر میرسد روسیه و چین هر دو سلاحهای مافوق صوت تولید میکنند که میتواند به کلاهک هستهای مجهز شود، ایالات متحده به طور رسمی تا کنون تنها به قابلیتهای متعارف نگاه کرده است. همانطور که ذکر شد، الگوی آن از برنامه Conventional Prompt Global Strike سرچشمه میگیرد که قرار بود گزینه جدیدی برای آتش دوربرد و ایستاده در اختیار نیروهای مسلح ایالات متحده قرار دهد. تعداد نامعلومی از سلاحهای مافوق صوت بالقوه در حال حاضر توسط نیروی دریایی ایالات متحده، ارتش ایالات متحده و نیروی هوایی ایالات متحده در حال توسعه است. در حالی که DARPA (آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی پنتاگون) نیز در حال کار بر روی مفاهیمی مانند قابلیت تقویت تاکتیکی و تنفس هوای مافوق صوت است. آژانس دفاع موشکی ایالات متحده همچنین در حال بررسی مفاهیم مختلف حسگرها و رهگیرهایی است که قادر به شناسایی و درگیری با سلاحهای مافوق صوت هستند، اما بعید است که این فناوریها قبل از نیمه دوم این دهه به کار گرفته شوند.
اگرچه روسیه، چین و ایالات متحده بیشتر منابع اختصاص داده شده به سلاحهای مافوق صوت را متمرکز کردهاند، چندین قدرت متوسط نیز برنامههای خود را تامین مالی کردهاند. این لیست شامل کشورهایی مانند استرالیا، هند، فرانسه، آلمان و ژاپن است. قابل توجه است که هند و فرانسه هر دو با روسیه در زمینه فناوری مافوق صوت همکاری کردند. هند در حال توسعه BrahMos II، یک موشک کروز مافوق صوت است که چندین بار به تعویق افتاده است و اکنون انتظار میرود در حدود سال 2028 وارد خدمت شود. در همین حال، فرانسه در حال توسعه یک موشک مافوق صوت هوا به سطح ASN4G است که احتمالاً قدرت هوایی را در قابلیتهای بازدارندگی هستهای خود یکپارچه خواهد کرد.
مخاطرات برای خاورمیانه
تا امروز، هیچ کشوری وجود ندارد که در خاورمیانه تسلیحات مافوق صوت را توسعه دهد یا شناخته شده باشد، اما این ظن وجود دارد که هم اسرائیل و هم ایران ممکن است منابعی را در برنامههای خود سرمایهگذاری کنند. هر دو دارای امکانات تونل باد مافوق صوت هستند که به آنها امکان میدهد فناوریها را بهتنهایی آزمایش کنند، اما هنوز منبع موثقی وجود ندارد که نشان دهد تهران یا تلآویو برنامهای در مقیاس کشورهایی مانند هند یا فرانسه را آغاز کردهاند. این بدان معنا نیست که خاورمیانه از پدیده مافوق صوت مصون خواهد ماند، بلکه به این معناست که این پدیده هنوز در مراحل اولیه خود است.
تاریخ گسترش تسلیحات در خاورمیانه، خواه موشکهای بالستیک، فناوری هستهای یا هواپیماهای بدون سرنشین، به ما میآموزد که کشورهای منطقه در نهایت با افزایش تولید و گسترش بینالمللی فناوری جدید، راهی برای دسترسی به این قابلیتها پیدا میکنند. در سال 2018، مدیر وقت آژانس دفاع موشکی آمریکا، وقتی در مورد سناریوی دستیابی ایران و کره شمالی به تسلیحات مافوق صوت سؤال شد، به سادگی پاسخ داد: من این خطر را بسیار بالا ارزیابی میکنم. نمیدانم چه چیزی مانع از وقوع آن میشود. در حال حاضر، اسرائیل و ایران ممکن است شرکت در برنامههای مافوق صوت را از نظر فنی چالشبرانگیز یا از نظر مالی غیرقابل تحمل بدانند. اما در سالهای آینده، آنها ممکن است از همکاری با شرکای خارجی سود ببرند؛ ایران میتواند از طریق روسیه و یا چین به فناوری دسترسی پیدا کند، در حالی که اسرائیل از طریق همکاری با ایالات متحده این کار را انجام خواهد داد.
مانند جاهای دیگر، معرفی سلاحهای مافوق صوت در خاورمیانه تغییری در بازی ایجاد نمیکند، اما مطمئناً روندهای امنیتی فعلی را تشدید میکند. میتوان با خیال راحت فرض کرد که دستیابی به موشکهای مافوق صوت توسط ایران – و احتمالاً توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – مکمل استراتژی نامتقارن این کشور در خلیج فارس خواهد بود، استراتژیای که در دهه گذشته دفاع رو به جلو نام گرفت. تهران احتمالاً تسلیحات مافوق صوت را راهی برای تقویت موضع قاطعانه خود در تنگه هرمز میبیند و درست مانند موشکهای بالستیک خود، ممکن است استقرار آنها در جزایری مانند ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را در نظر بگیرد. در درازمدت، برخورداری ایران از چنین توانمندیهایی، امکانی را در مورد انتقال زرادخانهاش به نیروهای نیابتی خود در خاورمیانه ایجاد میکند.
برای اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس، آشکار شدن این سناریو عواقب حیاتی خواهد داشت زیرا کارایی سامانههای دفاع موشکی آنها به شدت کاهش مییابد. یکی از راههای جبران این روند ممکن است همکاری با ایالات متحده در برنامههای دفاع موشکی مافوق صوت باشد. در واقع، اسرائیل در حال حاضر درگیر چنین همکاریهایی برای توسعه نسل بعدی رهگیر Arrow 4 خود است که باید بتواند تهدیدات سلاحهای مافوق صوت را برطرف کند. اما غیرممکن نیست که این امر باعث گسترش بیشتر شود. از آنجایی که فناوری مافوق صوت مزیت مهاجم را افزایش میدهد، کشورهای منطقه ممکن است بیشتر وسوسه شوند که تواناییهای تهاجمی را به جای قابلیتهای دفاعی فراهم کنند.
جمعبندی
در چنین چشماندازی، کارشناسان قبلاً از قدرتهای بزرگ خواستهاند تا به خطرات تکثیر موشکهای مافوق صوت رسیدگی کنند. با توجه به منابعی که ایالات متحده، روسیه و چین قبلاً در این فناوری سرمایهگذاری کردهاند، امید به ممانعت از این سلاحها واقعبینانه نیست؛ اکنون این یک واقعیت است که آنها حداقل در میان قدرتهای بزرگ وارد خدمت خواهند شد. اما باید تدابیر دیپلماتیک و فنی برای جلوگیری از دسترسی بازیگران متوسط و کوچک به آنها اتخاذ شود. این ممکن است به جلوگیری از یک آبشار جدید اشاعه تسلیحات در خاورمیانه کمک کند.
با این حال، اگر واشنگتن، پکن و مسکو به طور عینی منافع مشترکی در جلوگیری از جاهطلبیهای بالقوه اشاعه دهندگان داشته باشند، چنین مذاکراتی چندان آسان نخواهد بود. رژیم منع اشاعه در چند سال گذشته در ورطه نابودی بوده است. در سال 2019، تحت ریاست جمهوری ترامپ، ایالات متحده از پیمان منع موشکهای هستهای میان برد خارج شد. معاهده New Start - که در سال 2011 برای یک دوره ده ساله امضا شد - در آخرین لحظه به مدت 5 سال دیگر بدون هیچ نشانهای از توافقنامه جدید کنترل تسلیحات تمدید شد. با توجه به تنشهای بین ایالات متحده و روسیه از زمان جنگ در اوکراین، امروز بعید به نظر میرسد که هر دو طرف به چنین توافقی دست یابند. علاوه بر آن، خاورمیانه به سختی مورد مطالعه خوبی برای عدم اشاعه بوده است. هیچ یک از کشورهای منطقه به رژیم کنترل فناوری موشکی نپیوستند و تنها سه کشور (عراق، اردن و لیبی) منشور رفتاری لاهه علیه اشاعه موشکهای بالستیک را امضا کردند. از نظر واقعبینانه، این نوید خوبی برای یک ابتکار جدید منع اشاعه از جمله در مورد سلاحهای مافوق صوت نیست، اما همانطور که در ذکر شد، جایگزین تشدید تهدیدات امنیتی فعلی در خاورمیانه است.
جهت ارجاع علمی: سید حامد حسینی، « تحول نوین تسلیحاتی و امنیت خاورمیانه»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1401/3/12
نویسنده
سید حامد حسینی
سید حامد حسینی، پژوهشگر مهمان سابق مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دانشجوی مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل دانشگاه گیلان است. حوزه مطالعاتی آقای حسینی ایران و مسایل استراتژیک خاورمیانه است.